جواب نیتی است که تو دلت کردی وفالگوش ایستادی امسال میخوام چند بار فالگوش بایستم میدونم که حتما جواب نیتم را که
حالا که درآستانه چهارشنبه سوری هستیم خوبه سری به مقاله «زیبای چهارشنبه سوری ـ آتش نماد بیزاری از پلیدی و زشتی» بزنیم .در این مقاله به بررسی نمادهای چهارشنبه سوری و مراسم سنتی آن میپردازد و فرهنگ زیبای ایرانی را به نمایش میگذارد آنجا که میگوید :
شعروارهٴ زیبای «زردی من از تو، سرخی تو از من» بهواسطه نگاه ایرانیان باستان به روشنایی و پاکی، دوری از تسلیمپذیری و رخوت و جستجوی سرزندگی و مبارزهجویی در تاریخ ایران جاودانگی یافته است؛ زیرا ایرانیان در آتش، روح حیات و سلامتی را جستجو میکردهاند. برپا کردن هفت بوته آتش به نشانه هفت امشاسپند و فرشته، ناشی از این باور بود که آتش تطهیرکننده است و بدی، وادادگی و مرگ را دور میکند. چهارشنبه سوری بخشی غیرقابل تجزیه از فرهنگ هر ایرانی است.
ودرجای دیگری فلسفه این سنتهارا به خواننده نشان میدهد که :
«علاوه بر پریدن از روی آتش و آرزوی سرخی، رزمجویی، سلامت و سرشاری برای سال آینده، رسوم زیبای دیگر چهارشنبه سوری هم باز ناشی از همین روحیة زنده و احیاگر مردم ایران بهرغم مصیبتهایی بود که طی قرنها بر آنها تحمیل شده بود. فالگیری از دیوان حافظ و مددگیری این اسطورهٴ ادب میهن برای تعیین راه و رسمی که باید برای خود انتخاب کنند نشان از لطافت طبع ایرانی دارد»
«بعد از آن نوبت به فالگوش ایستادن و شال اندازی در خانههایی که با بوی خوش اسفند، کندر، گلاب آکنده شده و با روشنایی شمعی مزین گردیده بود فرا میرسید اسفند و کندر را در درون خانه دود میکردند، گلاب را بهسر و صورت خود میزدند و شمع را بهنیت روشنایی زنده نگه میداشتند و در همین حین بود که درتاریکی هوا وقتی اعضای خانواده در اتاق به دور هم جمع بودند مشغول پذیرایی از همدیگر بودند، ناگهان از دریچه سقف و روزن خانههای قدیمی یا روی پشتبام خانهها، شالی به پایین آویزان میشد که صاحبخانه میبایست با پیچیدن مقداری میوه، تنقلات و شیرینی در شال و تکان دادن آن به نشانهٴ پایان کارش به شال انداز علامت بالا کشیدن آنرا میداد.
رسم بهیادماندنی دیگر چهارشنبه سوری، «فالگوش ایستادن» بود. به اینصورت که فرد در محلی که دیده نشود میایستاد و به صحبتهای رهگذران گوش میکرد و بر اساس آنچه در آن صحبتها بود برای شنیدن خبری خوش از آنچه مورد انتظارش بود، تفأل میزد، اگر صحبتها را مطابق آرزوی خود میدید، خود را به طلبش رسیده میدانست.»
شما را به خواندن این مقاله زیبادر لینک ضمیمه دعوت میکنم
شعروارهٴ زیبای «زردی من از تو، سرخی تو از من» بهواسطه نگاه ایرانیان باستان به روشنایی و پاکی، دوری از تسلیمپذیری و رخوت و جستجوی سرزندگی و مبارزهجویی در تاریخ ایران جاودانگی یافته است؛ زیرا ایرانیان در آتش، روح حیات و سلامتی را جستجو میکردهاند. برپا کردن هفت بوته آتش به نشانه هفت امشاسپند و فرشته، ناشی از این باور بود که آتش تطهیرکننده است و بدی، وادادگی و مرگ را دور میکند. چهارشنبه سوری بخشی غیرقابل تجزیه از فرهنگ هر ایرانی است.
ودرجای دیگری فلسفه این سنتهارا به خواننده نشان میدهد که :
«علاوه بر پریدن از روی آتش و آرزوی سرخی، رزمجویی، سلامت و سرشاری برای سال آینده، رسوم زیبای دیگر چهارشنبه سوری هم باز ناشی از همین روحیة زنده و احیاگر مردم ایران بهرغم مصیبتهایی بود که طی قرنها بر آنها تحمیل شده بود. فالگیری از دیوان حافظ و مددگیری این اسطورهٴ ادب میهن برای تعیین راه و رسمی که باید برای خود انتخاب کنند نشان از لطافت طبع ایرانی دارد»
«بعد از آن نوبت به فالگوش ایستادن و شال اندازی در خانههایی که با بوی خوش اسفند، کندر، گلاب آکنده شده و با روشنایی شمعی مزین گردیده بود فرا میرسید اسفند و کندر را در درون خانه دود میکردند، گلاب را بهسر و صورت خود میزدند و شمع را بهنیت روشنایی زنده نگه میداشتند و در همین حین بود که درتاریکی هوا وقتی اعضای خانواده در اتاق به دور هم جمع بودند مشغول پذیرایی از همدیگر بودند، ناگهان از دریچه سقف و روزن خانههای قدیمی یا روی پشتبام خانهها، شالی به پایین آویزان میشد که صاحبخانه میبایست با پیچیدن مقداری میوه، تنقلات و شیرینی در شال و تکان دادن آن به نشانهٴ پایان کارش به شال انداز علامت بالا کشیدن آنرا میداد.
رسم بهیادماندنی دیگر چهارشنبه سوری، «فالگوش ایستادن» بود. به اینصورت که فرد در محلی که دیده نشود میایستاد و به صحبتهای رهگذران گوش میکرد و بر اساس آنچه در آن صحبتها بود برای شنیدن خبری خوش از آنچه مورد انتظارش بود، تفأل میزد، اگر صحبتها را مطابق آرزوی خود میدید، خود را به طلبش رسیده میدانست.»